پنجشنبه روزی بود که ۳سالگی آژانسمون رو جشن گرفتم. با تلاش و همکاری هم، تونستیم این روز رو در کنار مردم عزیزمون به زیبایی رقم بزنیم.
ظهر اونروز هرکس مشغول یهکاری برای جشن بود و اون شوروشوق تو تکتک همکارا بهوضوح پیدا بود. طوریکه همه طرح میریختیم و انجامش میدادیم و ذوق میکردیم.
با همديگه و خانوادههایی که اونجا برای دیدن جشنمون اومده بودن یه شب عالی رو ساختیم و باید بگم از تکتکتون صمیمانه ممنونم که تو جشن آژانس آوای اروند شرکت کردید.
تموم اون شب تبدیل شدن به خاطره و من یه چندتا رو دوباره براتون تعریف میکنم: از اونجایی که ما ایندود رنگیا رو از قبل امتحان نکرده بودیم که درسته یا نه یهو اول بسمالله هانیه کیک بهدست هنوز راه نیوفتاده بود، دود زرد تو دستش خاموش شد و یا زمانیکه میخواستیم از بین فشفشهها و ترقهها رد بشیم قرار بود همه تو دستمون بادکنک باشه و بازهم هنوز راه نیوفتاده بادکنک فاطمه یهو ترکید.
رو صورت بچهها نقاشی کشیدیم و وقتی با ذوق میاومدن میگفتن ما خرگوش میخوایم یا یکی میگفت مرد عنکبوتی خیلی باحال بودن. شوروهیجان بچهها به ماهم منتقل شده بود طوری که دلمون خواست رو صورتهای خودمون هم نقاشی بکشیم.
و با وجود همهی اینا باید اضافه کنم هرکس نیومد ضرر بزرگی کرد. البته دارم شوخی میکنم ما قراره جشنها و روزهای دیگهای رو هم کنار هم بگذرونیم.
راستی تا یادم نرفته بهتون بگم آژانس ما هرنوع خدماتی رو برای پروازهای داخلی و خارجیتون داره. پس کافیه بهمون اطلاع بدید و سفرتون رو ایمن شروع کنید
ژانر:
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید ورود/عضویت