#قسمت_ششم
داشتم با خودم کلنجار می رفتم که چه جوری حرفمو به مامان بابام بگم؛
مدیر مدرسه، دایی کوچیکم و خیلیای دیگه، نمیدونم چطوری استعداد "دکتر" شدن رو توی من دیده بودن!
این فکرشون به مامان بابامم سرایت کرده بود.
من اما، اصلا آدم این کار نیستم!
اصلا به گروه خونی من نمی خوره این حرفا!
توی فامیل حالا دیگه همه صدام می کنن "خانوم دکتر"!
وقتی با این اسم صدام می کنن، هیچ صدایی ازم درنمیاد....
ژانر:
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید ورود/عضویت