دو سال پیش، در اولین گفتگوی جدال، مهمان من سعید لیلاز پیش‌بینی کرد که نظام سیاسی ایران چاره‌ای ندارد مگر اینکه به سمت نوعی اقتدارگرایی برود و با حذف موقتی یکی از جناح‌های سیاسی، تنش‌های فزاینده جناحی که باعث استهلاک و ناکارآمدی سیستم سیاسی شده را کاهش دهد. ادعای لیلاز در آن مصاحبه این بود که این جراحی سیاسی ضروری باعث افزایش کارآمدی نظام سیاسی و افزایش توانش در حل و فصل بحران‌ سیاست خارجی و بحران اقتصادی میشود. بخش نخست اتفاقی که لیلاز از آن سخن گفته بود، عملا در انتخابات ریاست جمهوری هزار و چهارصد رخ داد. حالا شش ماه بعد از این انتخابات دوباره به سراغ لیلاز می روم تا از او بپرسم آیا در این مدت نشانه‌ای دیده که این یکدست شدن حاکمیت باعث افزایش کارآمدی شده باشد؟ آیا اراده‌ای در سطح کلان نظام برای مقابله با بحران اقتصادی در داخل کشور می بیند؟ اصلا در نگاه لیلاز ساختار اقتصاد ایران چه مشکلات اساسی دارد و بهترین و بدترین سناریوهایی‌ پیش روی این اقتصاد کدامند؟ منابع سازنده فساد و رانت کدامند و اصلا مبارزه با آنها ممکن است؟ و در نهایت آیا ایران توان جراحی‌های اقتصادی‌ بیشتری مثل حذف ارز چهار هزار و دویست تومنی و یا حذف یارانه‌ها را دارد و یا این بار هم قرار است عده‌ای زیر تیغ جراحان اقتصادی کشته شوند؟
ژانر:

پاسخ به

×