خلاصه داستان از این قرار است که در دهه ۱۹۷۰ در استانبول دختر زیبایی به اسم زلیخا با بازی هلال آلتینبیلک Hilal Altınbilek که به همرا ه برادر ناتنی اش به اسم ولی و زن برادرش در این شهر زندگی می کند. زلیخا بعنوان خیاط در یک منطقه مشهور در استانبول کار می کند در ابتدای داستان می بینیم که زلیخا عاشق پسری به اسم ایلماز است. ایلماز با بازی اوغور گونش Uğur Güneş پسری پر تلاش است و بعنوان شاگرد مکانیک مشغول بکار است. وضع مالی ایلماز و زلیخا خیلی خوب نیست اما عشق این دو نفر به یکدیگر انقدر عمیق و زیاد است که این موضوع اصلا برایشان مهم نیست و طوری احساس خوشبختی می کنند که تصمیم می گیرند هر چه سریع تر با یکدیگر ازدواج کنند

پاسخ به

×