عشق واقعی
پارت ۲۵
رضا: سلام چیشده
دیانا: همه چیو فهمیدم
عسل: چیو
دیانا: اون اصلا عاشقم نیست عاشق رومینا فقط میخواست منو به خودش وابسته کنه
رضا: حالا بیا تو
عسل: بیا عشقم
دیانا: مرسی
عسل: اینم شانس تو آجی
دیانا : به خدا
رضا: حالا چی دیدی
دیانا : عکساش
رضا: شاید مال قبلاً باشه
دیانا : نه رضا
رضا: هیع
دیانا: ببین رضا تو باید شوهر من بشی
رضا: چیییی
دیانا : عسل هم میدونه باید ادای شوهر من دراری
عسل : یهو دیدم رضا بلند شود
رضا: عسل عشق منه
دیانا : یهو یاد ارسلان افتادم نشستم گریه کردم
عسل: اگه منو دوست داری انجام بده
رضا: فکر کردم.... باش
دیانا : فردا شب یه مهمونی دارن هم ارسلان میاد هم رومینا
ارسلان: زنگ زدم به دیانا با گوشی عرفان
دیانا: جانم عرفان
ارسلان : زنگ زدم فقط بگم به خاطر تو رگم هم میزنم .... قطع کردم
دیانا:.....
ژانر:
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید ورود/عضویت