یاری اميرالمؤمنين علیه‌السّلام به دوستان ۲

️ علی علیه‌السّلام او را از هلاکت رهائی بخشید ۲️ بسیار زیبا و جذاب در بین راه به علی‌بن‌ابی‌طالب برخورد ، و چون حضرتش او را غضب‌ناک دید ، از وی علت را پرسید ؟️ عمر گفت : حذیفه را ملاقات کردم ، چون از وی پرسیدم چه‌گونه به‌صبح درآمدی ؟ پاسخ داد : به صبح درآمدم در حالی‌که از حق کراهت دارم علی فرمود : راست گفته ، او از مرگ نفرت دارد و مرگ حق است️ عمر گفت : می‌گوید : فتنه را دوست دارم علی فرمود : راست گفته ، مال و فرزند را دوست دارد و خداوند در آیه إنّما اموالکم و اولادکم فتنة از اموال و اولاد تعبیر به فتنه فرموده عمر گفت : یا علی او می‌گفت : بدان‌چه ندیده‌ام گواهی می‌دهم علی فرمود : راست گفته ، به یکتائی خدا و مرگ و حشر و زنده‌شدن بعد از مرگ و قیامت و بهشت و جهنّم و پل صراط که هیچ کدام را ندیده شهادت می‌دهد عمر گفت : حذیفه ادّعا کرد آن‌چه را غیر مخلوق است حفظ می‌کند علی فرمود : راست گفته ، او کتاب خدا [ قرآن مجید ] را حفظ می‌کند و آن مخلوق نباشد عمر گفت : می‌گوید بدون وضو صلاة به‌جای می‌آورم علی فرمود : راست می‌گوید - مقصودش از کلمه اُصلّی نماز خواندن نیست بلکه - صلوات بر پسر عمَّم رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله است ( که غیرمشروط به‌وضوء باشد )️ عمر گفت : یا علی حذیفه حرف بزرگ‌تر از این حرفها می‌زند️ علی پرسید چه می‌گوید ؟! عمر گفت : می‌گوید برای من در زمین چیزی باشد که برای خدا در آسمان نباشد علی فرمود : راست می‌گوید ، او دارای زن و فرزند است و خدا از آن منزّه است عمر که با شنیدن جواب‌های امام و پی‌بردن به‌درستی آن‌چه حذیفه گفته بود به‌شگفت درآمد گفت : کادَ یَهلکُ ابنُ‌الخطابِ لَولا عَلی‌ُبنُ‌اَبی‌طالب نزدیک بود عمربن‌خطاب هلاک شود اگر علی نبود