فقط عاشق چهره اش شده بودم و هیچ چیزی به جز زیبایی اش برایم مهم نبود. مرد جوان نه راه پس دارد و نه راه پیش. از کاری که کرده بشدت پشیمان است و نمی داند افتضاحی را که بالا آورده چطور درست کند. حتی جرات ندارد به کلمه طلاق در ذهنش فکر کند، چه برسد به این که آن را بر زبان بیاورد. از وضعیتی که با ندانمکاری خودش درست کرده خسته شده و خوب می داند دیگر توان ادامه اش را ندارد. مهربانی و متانت همسر دست و پایش را بسته و روی آن را ندارد که بگوید بیا از هم جدا شویم، چون زن رویاهایم نیستی. یک سال از عقد مهدی و افسانه می گذر

پاسخ به

×