رفتم وقتی از خونه ی نیکا بیرون آمدم صدای جیغ آمد دوباره در با کردم دیدم که یه مرده داره نیکا رو خفه میکنه من ترسیدم به متین زنگ زدم گفتم متین آمد با مرده دعوا کرد ولی نیکا از هوش رفته بود من زود به ارسلان و آمبولانس زنگ زدن آمدن بهد متین گفت که آخه چرا رضا باید نیکارو خفه کنه ؟ تا پارت ۳۵ بای
ژانر:
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید ورود/عضویت