خلاصه داستان: مارکو یک پسر بچۀ ده ساله است، اما بخاطر مسائلی که در زندگی برایش بوجود آمده، خیلی بیشتر از سنش به نظر می‌رسد. او خیلی زود وارد دنیای بی‌رحم بزرگترها شده است. آنا، مادر مارکو برای کمک به مشکلات اقتصادی خانواده مجبور به مهاجرت به کشور آرژانتین می‌شود؛ این در حالی است که پیتر، پدر مارکو برای مدیریت کلینیک پزشکی مخصوص فقرا در جنوا مانده و مادر بخاطر تحقق آرمان‌های او حاضر به این فداکاری شده است.

پاسخ به

×