غزل از سعدی دستگاه: نوا موسیقی: سروش کمالیان ============== مشنو، ای دوست؛ که غِیرَ ازْ تو مَرا یاری هَسْت، یا شب و روز به جُزْ فکرِ تَواَم کاری هَسْت به کمندِ سَرِ زُلفَتْ، نَه مَنُ افْتادَم و بَس کِه، بِه هَر حلقه‌یِ موییت، گرفتاری هَسْت گَر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست در و دیوار گواهی بدهد؛ کاری هست هر که عیبم کند از عشق و ملامت گوید تا ندیده ا‌سْت تو را، بر منش انکاری هست نه من، خام‌طمع، عشق تو می‌ورزم و بس که چو من، سوخته در خیل تو، بسیاری هستzi0Pc

پاسخ به

×