باز مرا خوانده ای با سر وجان آمدم باز تو ره داده ای به سر زنان آمدم مورد لطفت شدم جگر در آمد ز ِدل ز مهربانی تو همیشه ماندم خجل مهر قبولم زدی باز شدم راهی ات موجی و بحری عزیز باز شدم ماهی ات باز شده رحمتت رحم شدم در برت حال بیا جان من مرا بگیر در برت باز عنایت شدی کم نشود فضل تو رأفت و غایت شدی چشم امیدم به طیبه
ژانر:

پاسخ به

×