تصور کن جین پارت سوم درخواستی

که با شدت زیاد از بغلش بیرون کشیده شدی سرت که پایین بود را بالا گرفتی که ببینی کیه که با صورت اعصبانی جین مواجه شدی با تعجب داشتی بهش نگاه میکردی که نگاهشو ازت گرفت و به شینجا داد و بلند گفت × تو کی هستی که به ا/ت دست میزنی هاااااااااا؟ تو چیکاره ی ا/ت هستی؟ #اولن این چه طرز برخورده دوم تو چیکارشی ×من......من دوست پسرشم تو حق نداری به دوست دختر من دست بزنی +نه..... نه..... شینجا داره دروغ میگه من اصلا دوست پسر ندارم اگر هم داشته باشم این نیست داره دروغ ... که با کشیده شدن دستت حرفت رو نیمه گذاشت همش سعی داشتی دستت رو از دستش جدا کنی ولی هیچ فایده ای نداشت بدتر مچت درد می‌گرفت +هی دستمو ول کن دستم درد گرفت کجا داری منو میبری؟ ×هیسسسسسس صدات در نیاد فهمیدی صدااااات در نیاددددددد با دادی که زد ساکت شدی و همراهش رفتی بردت به زیر زمین هلت داد داخل و خودشم اومد و در رو بست دستت رو گرفت و با شدت به دیوار کوبیدت از درد یه آه کوچیک گفتی و چشم های درشت خوشگلتو بستی و فشار دادی ×چشماتو باز کن و تو چشمام نگاه کن چشماتو باز کردی و به چشم هاش نگاه کردی صورتش با صورتت اینقدر کم فاصله داشت که اگه حرف میزد قشنگ لبش به لبات برخورد می‌کرد ×بیین جوجه کوچولو یه اخطار کوچیک بهت میدم اگه گوش کردی که کاریت ندارم ولی اگه گوش نکردی بعدش نمی‌دونم چی میشه +وایسا ببینم تو برا من...... حرفت رو با گذاشتن لباش رو لبات خوردی با تعجب داشتی به چشم های بسته اش نگاه میکردی دستات رو مشت کردی و به سینه اش کوبیدی تا از خودت جداش کنی ولی اون دستات رو گرفت و پشت گردنش حلقه کرد بعد از چند دقیقه ازت جدا شد و گفت ×از این به بعد حواسم بهت هست حق نداری به پسر های دیگه نزدیک بشی فهمیدی؟ انگشت اشارشو روی لبات کشید و
ویدیوهای جدید