از دید اتصبونه رو خوردم تهیونگ هم یه جوری نگام میکرد ظرف هارو گزاشتم +چیرا اینشکلی نگام میکنی؟ و سرت رو کج کردیتهیونگ:اممممممم هیچی هیچی (سوزن بچه گیر کرد)+باوشه من میرم توهم میای؟تهیونگ:چچی؟ام نعسرم رو برگردونم دیدم جین توی فاصله ی 1 سانتی متریم ایستاده بود+جیناااااا سکته کردمتهیونگ غیب میشهتو+جینمیای بریم بدوعیم؟+اما من تازه صبحونه خوردمخواهش میکنم(نقشه کیمی هستش)+باوشه پس من برم لباسم رو عوض کنم(منحرفای عزیز[انگار خودم نیسم خخخ]چون قرار بوده برین پیش گرگا لباسات رو جمع کردی)لباسی که پوشیدم بنفش بود و تا زانو هام بود استین بلند بود روی لباس با رنگ سفید نوشته:سوپر استاراز دید راویات عاشق لباسش بود از دیشب که خوابیده بود موهاش بافته بودات خانم نمیای+صبرر میخوام کفشامو بپوشمکفشای ات هم بنفش بود و اسپرت+اوووومدمممواواز دید جینات خیلی خوشگل شده بودبیا بر...یم بیرون+باوشهبعد از رفتن تو جنگل+واوووو چه اینجا خوشگلهموافقم..حالا بدوووووات بی وقفه دویدمن هم پشت سرش رفتموقتی که رسیدم به پشت سرش(از دست این منحرفا)دستم به کش موهاش گرفت و باز شد همون جا بود که ایستادمات هم می ایسته بر میگرده رو به من و دستاش رو میزاره رو زانو هاش+ن.هه هه...م...هه هه...یای؟..ههه هه(هه همون نفس زدن منظورمه)راستیش یکم خسته شدم....خودت موهات رو باز کردی؟خودم رو به اون راه زدم که انگار نه انگار من باز کردم+چ؟ه؟ کشم کووو؟نیمدونماز دید راویجین به درخت تکیه میده و میشینه رو زمین و نفس نفس میزنه ات میره کنارش روی برگا میشینه +منم....خسته...شدم..هه ههاونا ساعت ها دویده بودن از 11 که ات بیدار شد ساعت الان 8 شبه(ماه کامله و بالا میاد)ات گوشاش و چشماش و دماغش شبیه گرگا میشه چون اون به در خواست خودش تبدیل نمیشد اما بقی
 3 سال پیش
ژانر:

پاسخ به

×