اکثر مردم در زمان راي دادن به تناسب عقل شان مي انديشند و زماني که چيزي را ندانند اغوا و فريب پديد مي آيد و اين فريب خود آغاز ناداني ست و حکومت بر نادانان آسان، عقل برتر در عدم اظهار به تيز هوشي ظاهر ميشود، صداي برتر در سکوت متجلي مي شود، سياست برتر در عدم آشکار ساختن تصميم نهفته است و تدبير برتر در شناخت شخصيت خويشتن به دست مي آيد تا انسان را آنچه هست معرفي کند نه آنچه مي گويد، خداوند عالم تدبير را براي بازيچه و عوام فريبي به انسان نداده است براي تدبر و تفکر و انتخاب بهترين گزينه ها به انسان داده است آقاي روحاني از تدبير حرف مي زند ولي هيچوقت تدبير مناسبي ندارد درد تدبير روحاني درد نظام است ايشان نه تدبيرش را مي شناسد و نه خودش را، آقاي روحاني اگر بخواهد خودش را بشناسد يک آينه او را کفايت مي کند و اگر بخواهد تدبيرش را بشناسد بايد ويژگي هاي شخصيتي خودش را که عدم شناخت خويشتن و اصول نيازهاي طبيعي و معنوي و شيوه هاي صحيح تأمين آنهاست را بياموزد که به اسارت تدبير و عقل و رکود انديشه اش با خيالات اش همراه شده است.
ژانر:

پاسخ به

×