بی‌ همگان به سر شود، بی تو به سر نمی‌شود داغ تو دارد این دلم، جای دگر نمی‌شود دیدۂ عقل مست تو، چرخهٔ چرخ پست تو گوش طرب به دست تو، بی تو به سر نمی‌شود جان ز تو جوش می‌کند، دل ز تو نوش می‌کند عقل خروش می‌کند، بی تو به سر نمی‌شود خمر من و خمار من، باغ من و بهار من خواب من و قرار من، بی تو به سر نمی‌شود جاہ و جلال من تویی، ملکت و مال من تویی آب زلال من تویی، بی تو به سر نمی‌شود
 4 سال پیش
ژانر:

پاسخ به

×