نینوا هوای بارون داره توی آغوش داغش مهمون داره
کربلا توی قلبش آتیشه خیمه های یکی یکی برپا میشه
با ادب علم میکوبه به زمین میر غافله ماه ام بنین
اومده عطر یاس و لاله حاجیه خانم سه ساله
فرش مقدم شون بال روح و الامین
میگیره عمو عنان مرکبو ای جان
غرق میکنه حریم زینب و ای جان
آروم میکنه دلهای پر تب و ای جان
به کرب و بلا رسیده کاروان ای جان
غافله شده با اشک آغشته سفرش بی پایان و بی برگشته
حرمله پیداست از دورا دور میگه زینب زیر لب چشم بد دور
پیش مرگ مولاشون صف به صفن
شیر بچه هایی که جون به کفن
آل علی حیدر کرار به روی مرکب ها خبر دار
رو به قبله گه ایون نجفن بنی فاطمه
سپر شدن همه ای جان به دور سر عزیز فاطمه ای جان
گل سر سبد ساقی پرچم جان
به کرب و بلا رسیده کاروان ای جان