اين قطعه مربوط به مراسم شب دوم اجتماع عظیم عشیره عاشورا در سال ۱۴۰۰ مىباشد كه در پادگان ۰۶ ارتش جمهوری اسلامی ایران اجرا شده است.
براى دسترسى به آثار حاج محمود کریمی، میتوانید به پايگاه اطلاعرسانی فطرس مراجعه نمایید.
متن شعر:
صدای گریه میاد از پس پرچین دلامون
کیه که بغض گرفتش وامیشه بین صدامون
هقهقی که یادمونه از همون بچّگیامون
صدای یه مادر انگار میپیچه توو هیئتامون
پشت پردهی زنونه، لابهلای مهمونامون
صابعزا میاد میشینه بالادست مادرامون
اونکه با دست شکسته میاد و توو کوچههامون
شال مشکی عزارو میندازه رو شونههامون
اونکه خاک کف پاهاش میشه سرمهی چشامون
با چادر میگیره هرشب، اشک چشم جوونامون
اونکه با دم خدایی، دم میده توو روضههامون
مادری که دم میگیره بین شور و نوحههامون
نمی از اشکای بیبی، میاره گریه برامون
خطّ گریه از توو چشما میاد از رو گونههامون
رد میشه از گونهها و میرسه روی لبامون
آخرش میریزه اشکا به روی پیرن سیامون
کیه که زبون میگیره، میگه مادرت بمیره
کیه که نفسبریده، میگه مادرت بمیره
هودجی که از بهشته با یه دنیا از فرشته
اومده یه قدّ خمیده؛ میگه مادرت بمیره
چارتا بانو پا رکابش، غم توو چشمای پرآبش
کیه با رنگ پریده، میگه مادرت بمیره
چشم هیچکس نمیبینه؛ یه نفر میاد میشینه
صداشو هرکی شنیده، میگه مادرت بمیره