اين قطعه مربوط به مراسم شب سوم اجتماع عظیم عشیره عاشورا در سال ۱۴۰۰ مىباشد كه در پادگان ۰۶ ارتش جمهوری اسلامی ایران اجرا شده است.براى دسترسى به آثار حاج محمود کریمی، میتوانید به پايگاه اطلاعرسانی فطرس مراجعه نمایید. متن شعر:توو دلای ما یه حرمهپای ضریح، یه علمهپای علم، یه عالمهدل گرفتارههلال سه شبه، پره غمهمیچکه اشک، نمهنمهتوو ماتم اونکه همهعشق علمدارهشب نزول آیاتهشب تموم حاجاتهدوباره لیلةالقدرهشب رقیّه ساداتهبابا؛ به این خانه بنگر غریبانهخاک زمین گشته محفلم مثل این دلمجای دخترت ویرانهویرانهمدار آسمون دور سرشبرادراش دور و برشدل میبره با چادرشعشق عمو جونهزخمایی که نشست روی پرششد دردسر توو سفرششد شبیه به مادرشتوو دل ویرونهسهسالهست و تووی دستاشتمومه اختیاراتهکجایید ای گرفتاراشب رقیّه ساداتهموی یتیمانت، جانت، بازآ و کن شانهبر شمع نورانی سرت، خون حنجرتجان من شده پروانهپروانهوقتی فاطمهی قافله شدپاها پر از آبله شدهمسفرش حرمله شددنبال بابا بوداونشبی که رسید آخرسر روضه میخوند تا به سحربابا بیا منو ببرخرابه غوغا بودهمه فرشتهها دورشالههی کراماتهآرومجون باباشهشب رقیّه ساداتهیکشب بیا منزل من؛ روشننما محفل منآتش گرفت مویم؛ وین چشم کمسویماز درد پهلویم، رویم هردم زنم نالهامّا ز دستان ساربان، طعن شامیانجان نمیبرد دردانهدردانه