باز محرّم رسيد ماه عزاي حسين
سينه ما ميشود کرب و بلاي حسين
کاش خدا قستم رزق حلالي کند
تا که توانم کنم خرج عزاي حسين
کاش که ترکم شود غفلت و جرم و گناه
تا که بگيرم صفا من ز صفاي حسين
هرکه عزدار اوست شيعه و غمخوار اوست
ناله او ميدهد سوز صداي حسين
مادر او فاطمه خوب دعا ميکند
هرکه بريزد ز چشم اشک براي حسين
اشک عطاي خداست هديه خيرالنساست
نيست کسي لايقش غير گداي حسين
ماه محرم کند جامعه را زير و رو
جمله جوانان شوند مست ولاي حسين
بهتر از اين گريهها نيست سلاحي به دست
تا که بماند بپا دين خداي حسين