your browser not support this video

اين قطعه مربوط به مراسم شب چهارم اجتماع عظیم عشیره عاشورا در سال ۱۴۰۰ مى‌باشد كه در پادگان ۰۶ ارتش جمهوری اسلامی ایران اجرا شده است. براى دسترسى به آثار حاج محمود کریمی، می‌توانید به پايگاه اطلاع‌رسانی فطرس مراجعه نمایید. متن شعر: جانی و جانان؛ جان سنه قربان حضرت سلطان؛ جان سنه قربان من شب حر اومدم تو خوبی و من بدم قدم برات خم شده بذار رو چشمام قدم اگه به من نگا کنی و اسم منو صدا کنی منم به اذن مادرت حبیب می‌شم توو لشکرت می‌شه که «جون» تو بشم غلام‌سیاه خواهرت جونمو من می‌گردونم دور سرت یه رو سیاه بودم منو گرفت از غم سیاهی پرچم برات شدم محرم شور تو، شورم داد شدم حسین‌آباد هرکی به پات افتاد تازه رو پاش وایستاد رحمت عامی، ختم کلامی آوردم آقا، عرض سلامی منجی جامعه، حسین یاسین و واقعه، حسین رحمت خاص، امام حسن رحمت واسعه، حسین من اومدم که حر بشم نجف نرفته دُر بشم شب همه‌شب، سحر شود بی‌همگان به سر شود بی تو به سر نمی‌شود داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود بی تو به سر نمی‌شود ای همه عشق و مهر مادری من نگاه کن ای ارباب به نوکری من فدای قهر و مهر حیدری تو دنیا می‌شه آباد به رهبری تو بده لیاقت تا با اشاره‌ات قسمت من شه، شهد شهادت صراط مستقیم الیک روحی و قلبی لدیک میگم تا صبح رستخیز شاه، سلام علیک بخون به یاد شهدا سینه‌زنی توو سنگرا سلام ما، سلام ما به کربلای اطهرت به مرقد مطهرت سلام ما، سلام ما به پیشگاه خواهرت به اکبر و به اصغرت به ساقی دلاورت عاقل و دیوونه مهمونه این خونه رحمت عام تو شبیه بارونه من به تو دل بستم به دامنت دستم شبیه جون آقا مال خودت هستم