زینب با لباس عروس برای جستجوی علیهان در فرودگاه حاضر شده است. او با پرتابل خود از یک نقطه به دیگر حرکت می کند و با اشاره های هواپیماها و اعلام ورود و خروج پروازها سعی می کند علیهان را پیدا کند. او با هیجان و انتظار برای دیدن عشق خود در این مکان عجیب و غریب، به امید آنکه او را با نگاهی اولین بار ببیند، منتظر انتظار و برداشتهای احتمالی از اتفاقاتی که ممکن است رخ دهد، است.