بنام خیابان ها ، یک طرف ام دیوار یک طرف دری بسته
بنام خالق پرواز ، بنام خالق پرها ،با بال و پری بسته
بنام روز محشر ، بهتر که خود محشر کنم بر پا
که بی آنهم تقدیر پایم را به روز محشری بسته
بنام گلها ، بنام خالق گلها ، باغبان گویی
با دست خود بر بستر گل ها خری بسته
بنام خنده بر غم اگر راهی وگر نه در خودم غرق خواهم کرد
وقتی که این کشتی به جانم لنگری بسته
بنام خدای گمگشته ، پر می کشم مثل پر طاووس
مرا پیدا می کنی در لای یک دفتری بسته