your browser not support this video

اين قطعه مربوط به مراسم شب نهم اجتماع عظیم عشیره عاشورا در سال ۱۴۰۰ مى‌باشد كه در پادگان ۰۶ ارتش جمهوری اسلامی ایران اجرا شده است. براى دسترسى به آثار حاج محمود کریمی، می‌توانید به پايگاه اطلاع‌رسانی فطرس مراجعه نمایید. متن شعر: آب‌آور را زدند ناله‌ای پیچید در خیمه که لشکر را زدند در میان نخل‌ها دست‌ها تا شد قلم، گفتند حیدر را زدند بازهم از پشت نخل حرمله یک چشم، خولی چشم دیگر را زدند خورد تا روی زمین دید بر دیوار کوچه، روی مادر را زدند تا که کوتاهش کنند تیغ‌ها از سمت پا، بدجور پیکر را زدند یک‌نفر مو را گرفت یک تبر محکم به پایین آمد و سر را زدند آستین شد موی سر دزدهای قافله این‌بار معجر را زدند روی تیغ نیزه‌ها ابتدا عبّاس را و بعد اصغر را زدند چند باری افتاد باز محکم‌تر به نیزه، حنجر را زدند