فیک جیهوپ پارت¹️...
.
.
از زبون ا.ت:
بازم ی روز خسته کننده دیگ اوففف .... های گایز من ا.ت .. لی ا.ت هستم ۲۵سالمه و خودم تنها زندگی میکنم پدر و مادرم تو سن ۸ سالگی ترکم کردن . و منم از اون موقع خودم تنها بودم ... تا موقعی ک ۱۸ سالم شد خونه ی عموم زندگی میکردم ولی اونا اصن بهم اهمیت نمیداد و منم همیشه تنها بودم .. الان هم بعد از این همه سختی تونستم تو ی شرکت خیلی معروف کار کنم و سابقم هم ۵ ساله .. میشه گفت از ۲۰ سالگی تو ی این شرکت کار میکنم .. خب دیگ زیاد زر زدم ... از رو تختم ک تازه گرم شده بود دل کندم و سمت سرویس بهداشتی رفتم (انتظار نداشته باشید ک بگم چیکار کرد دیگ؟!:) بعد از کار های مربوط ب سرویس بهداشتی رفتم ی صبحونه کوچیک و مفصلی خوردم .. و رفتم ک آماده بشم ...(عکس تو ویدیو) بعد از اینک آماده شدم .. سویئچ ماشینم رو برداشتم و سمت شرکت راه افتادم ...بعد از ۴۰ مین رسیدم .. ماشین رو پارک کردم و رفتم داخل
منشی کیم: عااا سلام خانم لی ... آقای جانگ گفتن وقتی اومدین بگم برین دفترشون
+سلام منشی کیم .. اوه اوک فعلا
منشی کیم: فعلا
خب بهتره آقای جانگ رو معرفی کنم .. ایشون کراش بند .. تقریبا کل شرکت روش کراش دارن .. خلاصه ک ایشون جانگ هوسوک میباشند ۲۷ سالشه .. خیلی جذاب و خوش تیپه با کارمندای جدید همیشه سرده .. ولی قدیمی ها یکم باهاشون خوش برخورده .. حالا بی خیال بریم ببینم چیکار داره .... رفتم در زدم و وقتی اجازه ورود گرفتم رفتم تو
+ عاا سلام جناب رییس منشی کیم گفتن با من کار دارین!؟
_ اوه اره ... میخواستم بگم ک ب کارمندای قدیمی بگو ک برای هفته دیگ ی سفر در نظر گرفتم ک با هم بریم و لطفا کسی نه نیاره ... تا ۱ ماه اونجا میمونیم منم اینجا رو میدم دست خواهرم .. اوک؟!
+ اوه .. باش