تولد سه سالگی ادلیا آخرین روزی بودکه پدر و مادردخترک خنده هایش را دیدند و او فرشته نجات بیماران نیازمند شد.جشن تولد دختر سه ساله با اهدای عضو او به پایان رسید. خانواده او برای اهدای عضو رضایت دادند و این اعدای عضو جان سه بیمار نیازمند را از مرگ حتمی نجات داد. حالا با این اهدای عضو خانواده دخترک سه ساله آرامش پیدا کرده اند. گفت و گوی احساسی با مادر دخترک سه سال که اهدای عضو او نجات بخش جان بیماران شد را مشاهده می کنید.خانواده جعفرزاده از اینکه سه سال است خدا ادلیا را به آنها هدیه داده خوشحال هستند، قصد دارند خوشحالی خود را با دوستان وآشنایان اشتراک بگذارند. به همین خاطر تصمیم گرفتند جشن تولد دخترشان رادر باغی نزدیک تهران بزگرار کنند.
پدر و مادر ادلیا همه کارها و هماهنگی ها را برای برگزاری جشن انجام دادند. طبق قراری از قبل گذاشته بودند همه در جشن تولد ادلیا شرکت کردند اما هیچ کس نمی دانست در این شب قرار است دخترک سه ساله دچار حادثه ای ناگوار شود.
مادر ادلیا می گوید: خیلی خوشحالم بودم ، هربار که چشمم به ادلیا می افتاد خدارا شکر می کردم که او وارد زندگی من و همسرم شده است.
چندساعت از آغاز جشن گذشته بودکه ناگهان آن اتفاق هولناک رخ داد.مادر النا می گوید: هم بازی دخترم ،برادرزده ام بود. مشغول حرف زدن بودیم که برادرزاده ام دوان دوان آمد و خبرداد که النا داخل استخر افتاده است. با شنیدن این خبر با عجله خودمان را به استخر رسیدیم.
النا از غفلت چنددقیقه ای ما استفاده کرده بود و به لب استخر رفته بود. ادلیا را از آب بیرون کشیدیم و با سرعت به بیمارستان رفتیم.
روزهای چشم انتظاری
ده روز از آن حادثه می گذشت و ادلینا در بخش مراقب های ویژه بستری بود. مادر ادلینا می گوید: ده روز دعا و