سیندرلا ۲۰۱۵
دیزنی داستان دختر فقیری را تصویر میکند که با موشها و پرندهها آواز میخواند و با کمک یک فرشته دوستداشتنی، دست آخر با شاهزاده ازدواج میکند.
در داستان اصلی خبری از فرشته نیست. وقتی شاهزاده به دنبال صاحب کفش به خانه میآید، برای این که کفش اندازه شود، نامادری به یکی از دخترهایش میگوید انگشتش و به دیگری میگوید پاشنهاش را قطع کند و شاهزاده از خونی که روی زمین ریخته متوجه کلک آنها میشود. در مراسم عروسی سیندرلا و شاهزاده در آخر داستان هم، کبوترهای سیندرلا چشمان خواهران ناتنیاش را درمیآورند.