قورباغه بی نوا، که از نوازندگی بسیار لذت میبرد، در تالابی زیبا زندگی میکند. اما یک روز، مار ترسناکی او را شناوری کرده و به دنبالش میآید. قورباغه فوراً شروع به شناوری میکند و تلاش میکند از دست مار فرار کند، اما مار با خشم و خشونت پیگیری او را ادامه میدهد. در پایان، قورباغه بی نوا توانست از دست مار فرار کند اما از آن پس، هرگز دیگر به نوازندگی خوشحالی نداشت و همیشه از ترس مار و روزی که آن بازمیآید، میترسید.