ا.ت:وای چرا فرار کردم باید برم از کوک معذرت خواهی کنم وای اگه اخراج شم چی
تق تق
کوک:کیه؟
ا.ت:منم قربان
کوک:هان بیا تو
ا.ت: اممم .....من میخواستم
کوک:هیچی نگو اول من میگم چرا اونجوری گذاشتی رفتی ها(ها رو با داد گفت)
ا.ت:اونجوری که سرم داد کشید انگار قلبم تیکه تیکه شد ازش ترسیده بودم بغضم شکست و با اشک گفتم ببخشید واقعا معذرت میخوام هق هق ولی حالم خوب نبود ببخشید هق هق
کوک:او اشکالی ندارد گریه نکن اشکات رو پاک کن ببخشید داد زدم نباید این کار رو میکردم ببخشید
ا.ت: با دست هاش اشکش رو پاک کرد و معذرت خواهی کرد
کوک:حالا این دفعه اشکال ندارد میبخشمت دفعه بعدی تکرار نشه
ا.ت:چشم تو ذهش«پسره پر رو اون باید از من معذرت خواهی میکرد که پاش رو از گیلیمش دراز تر کرد مجبوری بهم ویلون یاد بدی چرا باید برا یه خدمتکار خودت به زحمت بندازی(دختر این جا تشکرته/=نچ نچ نچ)تازه منم مقصر کرد پسره پر رو همینجوری داشتم فک میکردم که یادم به حرف های رجی افتادم حرف های رجی:روش دوم دلبری پسرا اینه که سعی میکنن دختره رو خرابکار جلوه بدن بعد ببخشنشون مثلاً این طوری میخوام بگم ما خیلی بخشنده ایم.
یعنی پسره داره دلبری میکنه؟نه بابا فقط زیادی مغروره .
شب
ا.ت:خب شام رو هم درست کردم سه ساعت داشتم سوشی درست میکردم چون غذای گرونی بود خیلی وقت بود نخورده بودم سوشی های تو بشقاب هی چشمک میزدن نتونستم تحمل کنم یکی گذاشتم تو دهنم امممم به به به خیلی خوش مزه است سریع اون رو قورت دادم دادم و وسایل رو تو سینی چیدم تا ببرم واسه آقای جئون
تق تق(علامت ا.ت:٫ علامت کوکی:؛)
؛کیه
٫منم قربان غذاتون آماده است
؛بیا تو
؛.........
٫چیزیه قربان؟
؛اره من از سوشی بدم میاد میشه یه چیز دیگه درست کنی
٫بله حتما چی دوست دارین درست کنم
؛