your browser not support this video

بزن به سینه ای سینه زن لحظه آخره بیا حرم ببین گریه کن موسی بن جعفره شلوغی کنار پنجره فولاده یک فلج شفا گرفته راه افتاده یک پدر با چشمای تر در اخر صفر بی اراده اومده جاده جاده اومده دست بچه اشو گرفته پیاده اومده خانواده اومده شاهزاده اومده حتی اون دهاتی با لباس پاره اومده شهزاده اومده آزاده اومده دلداده اومده آخرش تموم میشه فراغ از تو ایوان همین رواق کربلا میریم به اتفاق