شوان به همراه خانواده اش در کردستان ایران مرز ایران و عراق زندگی می کند. او از محل کارش تعدیل نیرو شده است. هیچ شغل دیگری نمی یابد و مجبور می شود که بین خاک ایران و عراق کولبری (قاچاق) کند.
آن ها زمانی که قاچاق می کنند، مرزبانها به آن ها حمله می کنند و هر کولبری به طرفی می گریزد. یکی از کولبر ها از پرتگاه کوه پرتاب می شود. شوان به بیراهه ای کشیده می شود. او ناگهان پایش روی یک مین می رود. این مین ها از جنگ ایران و عراق به جا مانده است...