جهت دانلود فایل PDF دیالوگها:
انیمیشن Smelliville
آقای هامر: خانم مایرز.
خانم مایرز: آقای هامر.
آقای هامر : شایعات درسته. همۀ شهرهای همسایه در حال برنامهریزی یه چیز بزرگن. جاذبههای غول پیکر!
خانم مایرز: اُوه اما این وحشتناکه، فکر کردم شما میخواید خبر خوبی برام بیارید آقای هامر. اُوه این داروی ضد استرس من کجاست؟
آقای هامر: اول از همه این که آیا شهردار با خیال راحت از شهر خارج شده؟ همون طور که توافق کردیم.
خانم مایرز: بله اون رفته، و به چیزی هم شک نمیکنه.
آقای هامر: خوبه. چون ما باید قبل از اینکه اون برگرده کار ساخت و ساز رو به خوبی انجام بدیم. این اِسپِلی ویله که این شکلی شده و اینم همون آشغالدونی هست که در موردش صحبت کردیم. خداحافظ آشغالدونی و سلام به مرکز سلامتی من.
خانم مایرز: اُوه مرکز سلامتی، خیلی قشنگه. آقای هامر شما یه نابغهای.
آقای هامر: تو اولین کسی نیستی که این حرف رو به من میزنه. خانم مایرز همه چی طبق خواستۀ شما ساخته شده.
خانم مایرز: شهرهای همسایه وقتی ببینن یه شبه شدیم مقصد شماره یک گردشگری منطقه و همۀ توریستها دارن به سمت ما میان مطمئنم که از حسادت میمیرن. اما صبر کنید، ما با زبالهها چیکار میکنیم؟
آقای هامر: دیگه ریزهکاریها رو بسپارید به من شما نگران هیچی نباشید.
خانم مایرز : ولی...
اقای هامر: در ضمن از من یه راهحل سریع میخواستین مگه نه؟
خانم مایرز: اوه بله اما...
آقای هامر: شما که قرار نیست از من دلسرد بشید؟
خانم مایرز: نه.
آقای هامر: باور کنید این تنها راه نجات شهر شماست. اوه خدای من چه روز قشنگیه.
خانم مایرز: بله جناب هامر.