همای اوجِ سعادت به دامِ ما افتد اگر تو را گذری بر مقامِ ما افتد
حباب وار براندازم از نشاط کلاه اگر ز روی تو عکسی به جامِ ما افتد
شبی که ماهِ مراد از افق شود طالع بود که پرتو نوری به بامِ ما افتد
به بارگاهِ تو چون باد را نباشد بار کی اتفاقِ مجالِ سلامِ ما افتد