علي مومني، شخصيت اصلي داستان، در روز چهارشنبه چهارم آبان ماه بهمراه دو تن از همکارانش به دليل نياز به اتومبيل براي انجام كارهايش، از سهروردي متوجه خانهاي خالي شده است كه در آن يكي از اعضاي خاندان قدرتمندي به نام آقاي طهماسب نشسته است. او از طريق نوشتههايي كه به خصوص براي او برداشته شده، از اهميت ديگر داستانهاي كودكانه و شبانهروزي، پستههايي كه دوست دارد و ديگر موضوعاتي مهم ياد ميكند. او از طريق حضور در چگونگي برقرار كردن تماس با آدميان پيرامون خود و پيامدهاي آن، درگير جستجوي چگونگي برقرار كردن رابطه با ديگران و اثر آن در زندگي ميشود.