حال بد مرا عاشقانه بر هم زنقصه تلخ مرا از میانه بر هم زندر جهانی که پر از نیرنگ و ریاستبیا و فاصله را ماهرانه بر هم زندو چشم خانه در آرزوی دیدن توستشب غمگین من بی بهانه بر هم زنصدای بلند ساعت و بستر از تو تهیچه دل خورند بیا و شبانه بر هم زنمسیر شهر دلم مملو از سکوت شدهبیا سکوت مرا عابرانه بر هم زنمحمد خوش بین