your browser not support this video

های فرندزخب این فیک دو پارت داره شرطا رو هر وقت رسوندید پارت بعدشو آپ میکنم:)گزارش حرامجانم فدای رهبربسم الله رحمان رحیم:))1...2...3 شروع^_^(جیمین+پسره*تهیونگ-)(جیمین و تهیونگ قبلن باهم دوست صمیمی بودن ولی یه اتفاقی افتاد که اونا باهم قهر کردن جیمین عاشق ته بود و بهش اعتراف کرده بود تهیونگم عاشقش بود ولی بهش نگفته بود جیمین دستور داده بود که این پسره تهیونگو بدزده و بیارتش پیشش.پسره تهیونگو بسته بود به صندلی که فرار نکنه)*آقا اووردمش+چرا زخمی شده هان؟ قراربود سالم بیاریش اینجا(با داد)*خیلی تقلا کرد اقا نمیومد باهامون مجبور شدم اینکارو کنم-مـ....من خوبمتققق (جیمین یه گلوله شلیک کرد تو مغز پسره)-تو...تو اونو کشتیش؟+آره کشتمش چون به بیبی من آسیب رسونده بود-اولن من بیبی تو نیستم دومن توچرا منو اووردی اینجا؟+چون عاشقتم-....+الو الکس بیا این جنازه رو ببر(جیمین زنگ زد به خدمتکارش الکس)/چشمالکس اومد و جنازه رو بردتهیونگ نگاهش به خونایی که روی زمین ریخته شده بود افتاد بدنش از ترس داشت میلرزید جیمینم متوجه تهیونگ شد و تفنگشو انداخت سمت تهیونگ+من کاری بهت ندارم نترس ته تهجیمین اومد نزدیک ته و رو پاهاش نشست-چی...چیکار میکنی پسر بلند شوجیمین به حرف ته توجهی نکرد و خودشو روی جای حساس ته تکون داد.ته کم کم داشت تحریک میشد یه اه ریزی کرد جیمین متوجه شد وقتش رسیده برن تو اتاق+خب بیبی ادامشو تو اتاق انجام میدیم...شرط برا پارت بعد5لایک3کامنت