در ادامه فصل اول آنها برای رسیدن به مقصد تعیینشدهشان به راه خود ادامه دادند و به بزرگراهی که به مقصد ختم میشد رسیدند. اما ماشینهای رها شده در بزرگراه راه آنها را برای عبور از بزرگراه بسته بود. گروه باید راه ماشین خودشان را باز میکردند. در حین این کار گلهٔ بزرگی از مردگان به بزرگراه میآیند و همه پناه میگیرند. ناگهان دختر کارول (سوفیا) خود را به تعدادی زامبی لو میدهد و آنها دنبالش میافتند. سوفیا از ترس به جنگل فرار میکند. چند روزی میگذرد و خبری از سوفیا نمیشود. هنگام گشتن دنبال سوفیا پسر ریک تیر میخورد و به مزرعه پیرمردی به نام هرشل روی میآورند. بعدها پس از جستجوهای پیاپی برای سوفیا، مشخص میشود او به زامبی تبدیل شدهاست و هرشل او را همراه زامبیهای دیگری در انباریاش نگهداری میکردهاست. شین مانند گذشته خود نیست و نقشههای پلیدی علیه ریک دارد. لوری توسط ریک باردار میشود. بین شین و ریک درگیری اتفاق میافتد که موجب مرگ شین به دست ریک میشود. در این میان دیل میمیرد و هنگام کشته شدن شین گله بزرگی از مردگان به مزرعه هرشل حمله میکنند. هنگام فرار آنها از مزرعه، اندریا در مزرعه جا میماند اما هنگامی که به تنهایی در حال فرار از زامبیهای تمام ناشدنی بوده فردی که در آن لحظه چهرهاش مشخص نیست او را نجات میدهد. گروه ریک به این نتیجه میرسند که انسانها بدون هیچ گاز گرفتگی نیز بعد از مرگ به زامبی تبدیل میشوند. (بدون دو عضو اصل:شین و دیل و همراه با نیمی از خانواده هرشل)