منم یکی رو داشتم ک ب زیبایی همین ماه بود شبا قبل خاب میمومد ت اتاقم نگام میکرد اگ خاب بودم پتورو میکشید روم تا ی وقت سردم نشه اگ نه برمیگشت ی لیوان شیر میاورد برام می نشست کنارم تا اونو بخورم بعدم میگف میزاری بوست کنم بیشتر وقتا نمیزاشتم چون مثلن بزرگ شده بودم اونم هیچی نمیگف لبخند میزد و میرفت همیشه حواسش بود بعم روزی ک عاشق شدم فهمید روزی ک بخاطر عشق زار میزدم بغلم کرد گف اصن پاشو بریم خدم باعاش حرف بزنم بمونه باعات گفتم دوسم نداره نمیمونه گف من ک دپست دارم من ک عاشقتم پس ب خدم تکیه کن خدمو بغل کن اره ت عاشقم بودی ولی من اذیتت کردم و الان ماهاس ندارمت ماهاس دارم حسرت اغشتو میکشم هیچکدوم از داغی ک ذو دلمه سنگین تر از داغ تو نیس ولی من خبم درسته هر شب منتظرم در اتاقم باز شه بیایی ولی باز خبم مامان امشب ماه ب زیبای چشاته چشام میباره ولی ت غصه نخوریا من خبم خیلی خبم فقط ی دلتنگی هر لحظه هر ثانیه باعامه دلم تنگ برا سالای ک گذشته ...
جات پیش خدا خبع پس نگران منم نباش
فدا چشات شم ک دیگه نمیبنمشون
قدر مادراتونو بدونید حتی قدر اخماشون داداشون بداخلاقیاشون ..
شبتون خش