your browser not support this video

خلاصه داستان: غلام و مرتضی و ابی و سیاوش راهی پیدا می کنند که لوح ها را از دست ستوده و ظلی در بیاورند. از آن طرف شیرین و ستاره هم به دنبال آن می روند که لوح ها را به نیکنام بفروشند.