your browser not support this video

داستان فیلم مونا مایکل ، Munna Michael مایکل یک رقصنده سالخورده در فیلم‌ها است که از شغل خود اخراج می‌شود، زیرا در بین رقصندگان جوان، مسن‌تر به نظر می‌رسد. مایکل نوزاد رها شده‌ای را در خیابان‌ها پیدا می‌کند و نام او را مونا می‌گذارد، در حالی که مونا در حال رشد است، او مانند پدرش عاشق رقصیدن است و مایکل جکسون را می‌پرستد. Munna برای زندگی در خیابان ها می رقصد و به عنوان Munna Michael شناخته می شود. مونا و گروهش ناگهان از ورود به کلوپ های شبانه در بمبئی منع می شوند و پس از آن او شانس خود را در دهلی امتحان می کند و با یک گانگستر Mahendra Fauji روبرو می شود که می خواهد رقصیدن را یاد بگیرد تا رقصنده باشگاه را تحت تأثیر قرار دهد. دالی به او پیشنهاد شغل رقصنده در هتلش را می دهد، اما او ناگهان ناپدید می شود و ماهندرا هر طور شده او را می خواهد. مونا به ماهندرا قول می‌دهد که او را پیدا کند، اما در دو ذهن است زیرا ماهندرا او را به عنوان یک برادر در نظر گرفته است در حالی که نسبت به دالی احساس سردی دارد