خلاصه ی داستان
پدر و مادر میا باید به یک سفر کاری بروند و میا را به خاله ریا میسپارند و به شهر شیکاگو در آمریکا میروند
خاله ریا به میا زور میگوید و اورا اذیت میکند او را برای خرید به بیرون از خانه میفرستد وقتی میا خرید میکند و از مغازه بیرون میاید ناگهان......