سلام
اومدم با رمان زندگی مرینت پارت ۶
بریممممم
مرینت: اما امکان نداره
پدر مادر واقعی ما سابین و تام هستن
مایکل : مرینت باید باور کنی
میخوای باهاشون اشنا بشین
من برای همین اومدم خواهری
مرینت: امکان نداره
مایکل : مرینت باید باور کن ابجی
مرینت : ن ن ن ن ن ننننننن
امکان نداره
سابیننننن تاممممممم چرا بهمون واقعیت نگفتییییی
سابین: تام صدا مرینت
تام: اره سابین بیا بریم ببنیم چشون
سابین و تام : چیشدههه مرینت
مرینت: ازتون متنفرم
تمام
کم بود
اما شما هم کامنت و لایک نکردین
لایک کامنت دنبال
تا بقیش بزارم