•هیاهو..!
•پارتصدوبیستویکم..!
••
جلو در خونه ترمز زد اما درو قفل کرد و گفت..
-نمیخوام ازم دلخور باشی..مغذرت خواهیم کردم..نازتو بکشم یا خودت اشتی؟
رومو کردم اونور و گفتم..
-فعلا قهرم..
-دیانا خانم تا اشتی نکنی نمیزارم بری!
هیچی نگفتم و دست به سینه به جلوم خیره شدم..سرشو کرد تو گوشیش و اهنگی گذاشت..صدا ضبطو زیاد کرد..خیلی زیاد..جیغی زدم و یکم کمش کردم..!
-وای برو جلو تر اینجا همسایهامون میشنون..!
از صدام که با خنده بود لبخندی زد و گفت..
-چشمممم..جلو تر هم میریم!
سرکوچمون وایساد و اهنگو زیاد کرد..حواسمو دادم به اهنگ که با صدایه نوشآفرین با اهنگ اشتی اشتی رو به رو شدم..!
گوشیشو به عنوان میکروفت گرفت جلو دهنش و گفت؛
-حالا ازم رنجیدی..رفتی از من بریدی!..دیگه تو قهری با من..جوابمو نمیدی!
سری گوشیمو دراوردم و ازش ویدیو گرفتم..نشسته شونشو تکون میداد و میخوند..!
-عزیزم اشتی اشتی..بگو مگه دوستم نداشتی..چرا رفتی تنهام گذاشتی؟!...
خندیدم و ویدیو رو قطع کردم..دوباره زدم ویدیو و خودمم باهاش بلند بلند میخوندم..اونم شونهاشو میلرزوند و میخوند..خیلی یهویی از گوشی دیدم نگاهش قفله بهم..برگشتم نگاهش کردم که یهویی گونمو بوسید..با ناز رومو کردم اونور و گفتم..
-اشتیه اشتی!
با حالت خوشحالی الکی جیغ زد و گفت..
-بابا باریکالله..ارسلان تو کِی انقدر خفن شدی..هوووو..خدایا..فکر کردم حالا تا دوسال قهری..!
-اولا که فردا عروسیه اقایه خفن..دومن زود خر شدم..!
با شنیدن عروسی لبخند رو لبش خوش شد..یکم نگام کرد و سریع گفت؛
-گور پدرش..
-خوبی؟!
-اره..اول فکر کردم ناراحت شدم..اما..نه اوکیم..من خودم میخوام زن بگیرم..چرا باید به اون فکر کنم؟!
پوکر نگاهش کردم و گفتم..
-زنت کجا بود؟!
(دیانا خانم پا نمیده.!)
•توهیاهوینگاتهیخودموگممیکنم..!