موضوع: حقّ نصیحتخواه در رسالهی حقوق امام سجّاد علیهالسلام
تاريخ پخش: 08/10/1401
عناوين:
1- رعایت حال مخاطبان در موعظه و نصیحت
2- عدم پاسخگویی به سؤالات فتنهانگیز
3- پذیرش سخن و نصیحت از افراد عادی
4- خطر خیانت در قالب نصیحت و خدمت
5- دستورات دین، مطابق عقل یا فوق عقل
6- بهرهگیری از سه شیوه حکمت، موعظه و مجادله
7- دلسوزی و خیرخواهی برای رفع اختلافات خانوادگی
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
سر سفرهی امام زین العابدین بودیم، رسالهی حقوق ایشان را بند بند معنا میکردیم که حقّ پدر، مادر، شریک، شاگرد، فرزند، همسایه، دوست، دشمن، همهی اینها حقها را. الآن اینجا «حقّ مُسْتَنْصِح» هستیم. «مُسْتَنْصِح» یعنی کسی که میآید، میگوید: «آقا یک چیزی بگو استفاده کنیم.» اینهایی که پای منبر میآیند، میآیند پای منبر برای چه؟ برای اینکه از قال الصّادق و قال الباقر حرف بشنوند، از قال رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم حرف بشنوند، اینها حق دارند، اینکه آمده پای منبر من، من باید مواظب باشم عمرش تلف نشود، به خصوص اگر جلسات رسمی باشد که خرج هم دارد، شام میدهند، ناهار میدهند، پذیرایی میکنند، نمیدانم بالأخره این جلسه، گاهی وقتها یک سالنی اجاره میکنند. خود آموزش و پرورش، دبیر سر کلاس میآید، این بچّهای که آمده، آمده چیزی یاد بگیرد، ما اگر عمر اینها را به حق پر نکنیم، ظلم کردیم، آنها هم به گردن ما حق دارند. مغز این بچّه سرمایه است، من که سر کلاس هستم، یا روی منبر، یا پشت تریبون، در دانشگاه، هر کجا دارم صحبت میکنم، این آقایی که نشسته، دانشجو، دبیرستانی، دختر و پسر، مرد و زن، پیر و جوان، کوچک و بزرگ، هر کس میخواهد باشد، این که آمده نشسته، «مُسْتَنْصِح» است، یعنی آمده که آقای قرائتی یک چیزی بگو استفاده کنیم، من باید بهترین چیز را برای این بگویم. حرفی که میزنم:
1- نرم باشد، «قَوْلاً لَيِّنا» (طه/ 44) ، عربیهایی که میخوانم قرآن است.
2- حرف عرفی باشد، بفهمد، «مَعْرُوفاً» (بقره/ 235، نساء/ 5 و 8، احزاب/ 32)؛
3- با کرامت حرف بزنیم، «قَوْلاً كَريماً» (إسراء/ 23)؛
4- «بَليغاً» (نساء/ 63)، «كَريماً»، «مَعْرُوفاً»، «لَيِّنا».
1- رعایت حال مخاطبان در موعظه و نصیحت
چه حرفی بزنم؟ چند دقیقه صحبت کنم؟ پنج دقیقه صحبت کنم؟ ده دقیقه صحبت کنم؟ اگر میخواهید طرف، بیشتر سخنرانیهای حضرت امیر کلمات قصار است، کوتاه گفتن. یکی از عوامل خلوت شدن نماز جمعهها این است که نماز جمعهها طول میکشد، نماز باید مختصر باشد. امیرالمؤمنین میخواست به یمن برود، پیغمبر فرمود که: «صلّ بهم كصلاة أضعفهم»، یعنی مراعات ضعیفترین آدمها را بکن، یعنی نمازت را طولش ندهی. (جامع أحاديث الشيعة، بروجردي، ج 22، ص 656). دعا را طولش ندهید، منبر را طولش ندهید، تکرار نکنید مگر «عند الضّرورة»، یک بار که گفتی فهمید دیگر. این سبب بدبختی است، بس است، فهمیدیم این سبب بدبختی است، این سبب بدبختی است، این سبب روسیاهی است، این سبب ذلّت است، این سبب، همهاش همهاش یعنی سبب بدبختی است دیگر، یعنی سی تا کلمه میگوید ولی آخرش هم میبینی یک کلمه شد. کم گفتن، خلاصه گفتن، معروف گفتن، این مهم است.
امام سجّاد میفرماید: حقّ کسی که از شما تقاضای نصیحت میکند، حالا یا با زبان میگوید نصیحتم کن، یا میآید پای سخنرانیات مینشیند، یعنی میخواهد حرفهایت را بشنود، البتّه همهی اینهایی که مینشینند برای خدا نیست، چون قرآن یک آیه دارد، میگوید: «سَمَّاعُونَ لِلْكَذِب» (مائده/ 41 و 42).
2- عدم پاسخگویی به سؤالات فتنهانگیز
اصلاً بعضیها از اینها میآیند مینشینند، برای اینکه از تو سوسه دربیاورند، یک اَلَم شنگه به پا کنند. گاهی اصلش سؤالهایی که میکنند، سؤال فتنهانگیز است. فرعون به حضرت موسی گفت: «فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُولى» (طه/ 51)، نیاکان ما کجا هستند؟ «قالَ عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي» (طه/ 52)، چه میدانم کجا هستند. «في كِتابٍ لا يَضِلُّ رَبِّي وَ لا يَنْسى» (طه/ 52)، گاهی وقتها سؤال، سؤالی است که میخواهد فتنه کند. آقا نظر شما راجع به فلانی چه هست؟ این قالبش «مُسْتَنْصِح» است، یعنی آمده ببیند شما چه میگویید، این آمده فتنهای درست کند، میخواهد ببیند شما طرفدار این هستی، یا مخالف هستی، این الم شنگه راه میاندازد. یک بار یکی از این خبرنگاران تلویزیون آمد گفت که: «شما چند تا بچّه داری؟» گفتم: «حالا یا سه تا، یا چهار تا، فایدهاش چه هست؟! به چه درد مردم میخورد؟!