کپی ممنوع
شرایط پارت بعد: ۲۰لایک ۱۰ کامنت
این پارت و زیاد نوشتم پس حمایت کنید
__________________
که گوشی مامان یورا زنگ میزنه و با دیدن اسم جسیکا رو صفحه گوشی امیدوار میشه که دخترش پیشه صمیمی ترین دوستشه
( علامت مامان یورا÷ علامت جسیکا=)
= سلام خانم جئون خوبین
÷ سلام عزیزم ممنون تو خوبی
= مرسی.. خبری از یورا نشد ؟
÷ نه فعلا خبری ازش نیست.. دوستی ندارین که شاید یورا اونجا باشه اخه تو هرچی باشه بهترین دوستشی گفتم شاید بدونی
= خب.. یکی هست.. ازش میپرسم بهتون خبر میدم
÷ باشه مرسی
= خواهش میکنم
و تلفنو قطع میکنه
( جسیکا ویو)
پس حتما با توماسه اونم از دیشب نیست اما کجان؟
و دوباره به امید اینکه توماس به تماساش جواب بده دوباره بهش زنگ میزنه
( توماس ویو)
با صدای پرستارا از خواب بیدار شدم..دیشب انقد خسته بودم که نفهمیدم کی خوابم برد..گوشیمو برداشتمو با دیدن ۶ تماس بی پاسخ از جسیکا فهمیدم که حتما تا الان نگران شدن.. خواستم بهش زنگ بزنم که دیدم خودش دوباره داره زنگ میزنه
( علامت جسیکا= توماس ×)
× سلام
= معلومه از دیشب کجایی؟ یورا پیش توعه
× آره پیش منه
= ببرش خونشون همه نگرانشن امروز صبح هم قرار بود باباش برگرده
× خب..نمیتونم
= چرا نمیتونی؟ نکنه بردیش پاریس تا با عشق جدیدت آشناش کنی هومم؟
× اول بفهم چی میخوای بگی بعد به زبون بیارش.. دیشب خواست منو ببینه بعدش که میخواست بره تصادف کرد
= فقط بگو کدوم بیمارستانهههه؟
× آدرسشو برات میفرستم
و گوشی و قطع میکنه
( ویو مامان یورا)
( علامت بابای یورا* علامت مامان یورا÷علامت تهیونگ_)
* یورا خونه نیست؟ اتفاقی افتاده؟
÷دیشب گفت میره پیش یکی از دوستاش و زود برمیگرده ولی هنوز برنگشته به هرکدوم از دوستاش هم که زنگ زدم پیش اونا نبود
* پس کجاست یعنی نمیتونستی دو روز حواست به رفت و آمدش باشه؟
که پیامی به گوشی مامان یورا میاد
÷ یو..یورا بیمارستانه
* یعنی چی؟ چش شده؟
من الان نمیتونم برم ببینمش بهتره خودت بری نیم ساعت دیگه جلسه دارم
÷ اما
_ اگه شما مشکلی ندارین من میتونم برم پیششون تا اقای جئون هم بتونن به جلسه اشون برسن و هم بتونن خبر جدید شرکت و موفقیتشونو بهتون بگن..
* آدرسو بهش بگو
÷ آدرسو بهش میده و تشکر میکنه و تهیونگ هم میره پیش یورا
تهیونگ هیچوقت به کسی کمک نمیکرد اما واقعا الان عوض شده یا کمک به یورا و این خانواده براش سودی داره چرا داشت خودشو به یورا نزدیک میکرد..
( توماس ویو)
رفتم پیش دکتر تا ببینم میتونم یورا رو ببینم یا نه
× سلام آقای دکتر.. من همراه خانم جئون یورا هستم حالشون خوبه؟ میتونم ببینمشون؟
# سلام.حالشون نسبتا خوبه میتونین ببینیشون
× ممنون
به سمت اتاق یورا رفتو با دیدن دختر زیبای رنگ پریده که حالا به خاطر اون اینجا افتاده بود به فکر رفت
باید چیکار میکرد؟ باید کدومشونو انتخاب میکرد.. معشوقه اش تو فرانسه که قول زندگی با اونو داده بود یا دختری که از بچگی آرزو داشت تا آخر عمرش پیش اون باشه واقعا نمیدونست چیکار کنه اما در عین حال هم نمیتونست از یورا دل بکنه
که با صدای ضعیف دختر از افکارش بیرون اومد
( علامت یورا+ علامت توماس×)
+ توماس..؟
× یورا خوبی؟ م..من ازت معذرت میخوام خیلی تند رفتم امیدوارم منو ببخشی.
+ دیگه نمیخوام ببینمت
تصمیم دخترک درست بود؟ برای توماس عجیب بود که یورا این حرفو به زبون بیاره اما اون میدونست که قلب دختری که الان جلوشه مثل پر پروانه اس.. خیلی قشنگ و صاف اما همونقدر شکننده و ضعیف
انگار یورا داشت انتخابو برا توماس اسون میکرد..
× یع..یعنی چی که دیگه نمیخوای ببینیم.. یورا من دوست دارم.. نمیخوام از دستت بدم
+ من برای تو تموم شدم تو منو فراموش کردی هر دفعه که میبینمت همه خاطراتم دوباره زنده میشن اگه برات درصدی ارزش دارم این عذابو برام تمومش کن
( تهیونگ ویو )
داشتم دنبال اتاق یورا میگشتم که از پشت پنجره یکی از اتاقا همراه یه پسر دیدمش
یورا منو خوب نمیشناخت ولی من اونو خوب میشناختم پس در زدم و وارد اتاق شدم.. معلوم بود دارن بحث میکنن این کاملا از اشکای یورا معلوم بود
( علامت تهیونگ_ علامت یورا+ علامت توماس× )
_ سلام
× تو دیگه کی هستی
_ اومدم خانم جئون رو ببینم
یورا باورش نمیشد همون مرد جوان با حرف های امیدوار کننده و چشم های زیبایی که تو پارک ملاقاتش کرده بود
+ من شمارو قبلا دیدم اما..شما کی هستین ..منو از کجا میشناسین
_ کیم تهیونگ هستم ودر همین حد بگم که از دوستای پدرتون و شریکشون توی معامله جدیدام و اومدم تا اگه حالتون خوب باشه به خونه برگردونمتون
× آقای محترم نیاز به زحمت شما نبود میتونید برید من خودم ایشونو میبرم
_ یه دقیقه تشریف بیارین بیرون از اتاق..
توماس متعجب از خواسته پسر پشت سرش از اتاق خارج شد
که تهیونگ یه دفعه از یقه لباسش گرفتو...