قوام به هیچکس درباره متن مذاکراتش با استالین چیزی نگفت تا اینکه نوروز ۱۳۲۵ رسید و سادچیکف، سفیر جدید مسکو به تهران اومد و مذاکرات نهایی هم انجام شد. ناگهان دهم فروردین همه خبردار شدن که نیروهای ارتش سرخ دارن از ایران میرن. شاه جوون ناچار شد به هیولایی که از قدرت گرفتنش میترسید، لقب حضرت اشرف بده. مردم خیابونها رو چراغونی کردن. همه جا شادی و رقص بود. عجب نوروزی. حضرت اشرف روسها رو از ایران بیرون کرده بود بیاینکه چیز خاصی به جز چند تا وعده دور و دراز بهشون بده
بخشی از پادکست «شطرنج بدون شاه» را میشنوید.