سورناچی میخندد و بعدش میگوید: «عروسی قنات. فقط زنها میتوانند شرکت کنند. قنات مدتی است خشک شده. برای قنات خشکیده عروس میفرستیم تا بارور شود. دو گونه قنات داریم؛ نر و ماده، مرد و زن. برای قنات نر عروس میفرستیم و برای قنات ماده داماد، تا خشکی بگریزد از دامنشان.» همان یکی، دوباره میپرسد: «نتیجه هم داده؟» سرناچی میگوید: «بارها و بارها قناتهایمان را پروراندهایم با این آیین.»