خلاصه ی قسمت بیست و سوم لحظه گرگ و میش:چند سال از ازدواج یاسمن و سروش میگذرد.سوگند بزرگ شده و یاسمن باردار است.سروش پیرمردی را بصورت خصوصی در منزلش معاینه میکند.هادی نیز به درخواست یکی از دوستانش مشغول بکار میشود.سال 1367 است و جنگ به پایان رسیده است.سیما از خارج برمیگردد و به خانه ی یاسمن میرود و از او میخواهد که با هادی صحبت کند تا با هم ملاقات کنند.هادی سر قرار میرود.سیما اظهار پشیمانی میکند و از هادی میخواهد از اول شروع کنند.هادی نمیپذیرد ...