خلاصه داستان حسن به خاطر بیکاری به هر کاری حتی دزدی دست می زند تا اینکه دایی او برایش کار پیدا می کند اما حسن سر هیچ کاری دوام نمی آورد تا اینکه بالاخره حسن به عنوان شاگرد حجره حاجی به کار مشغول می شود و در همین هنگام به فرنگیس دختر آقای زمانی که از همسایگان حاجی است علاقمند می شود و امیرسالم