لینک رمان:
بارش آفتاب
نویسنده : نسترن اکبریان
ژانر رمان بارش آقتاب: عاشقانه_ اجتماعی_ دانلود رمان مذهبی
دانلود رمان بارش افتاب از نسترن اکبریان pdf ، اندروید، لینک مستقیم رایگان
سایت نودهشتیا در این پست ..خلاصه رمان جدید بارش آفتاب:
انسان بودن چیست؟ نفس کشیدن میان دیار تنگیِ نفس چه سودی دارد؟
دخترکی که میان گودال اجبار غرق شده و سودای آزادی در سرش میپروراند، چگونه قدم کج نکند و مسیر را طبق راستیِ اجبارهایش گز کند؟
آفتابی که تنها طلوعش بارش و غروبش اشک است، دستش را به دامان کدام احد بیاندازد که از سیاهی چشمانی کور، نجاتش دهد.
دخترکی که غروب میکند و باز هم تن به اجبار میدهد، سر گشته در پس جبر و دار زندگی دست به کارهایی میزند که...
بخشی از دانلود رمان بارش آفتاب برای مطالعه:
این رمان در راستای حمایت از دختران ایرانی که در خوانواده های سخت مذهب دچار حجاب اجباری شده اند به تالیف در امده. همچنین در این رمان هرگونه افراط چه در رابطه با حجاب، چه حمایت از قشر طلبه نوشته شده و خواندنش به تمامی دختران ایران توصیه میشود!
خشم! چیزی که عجین شده با خاطراتم بود و طعم سیلی و لگد هایی که مزاجم را یاد آور مزه گس درد میساخت، تاریخ دوباره تکرار شده و اینبار به جای پدر، پارسا در نقس ازرائیل نشسته بود. پارسایی که فکر میکردم شاید با بقیه فرق دارد و دستش مرا از باتلاقی که پدر ساخته بود نجات دهد
پاهایش مجالی برای نفس کشیدن به تن ضعیفم نمیداد و آنجایی فرو ریختم که دست هایش نیز به میدان آمد، آمد تا مُهر بی آبرویی را به دامانم بزند و نمیدانم چرا کلمه بابا لحظهای از هق- هق هایم دور نمیشد.
او میخواست قبل مرگ شکنجه ای هم به روی ظلم دیده ام بنشاند و نابودی که پدر در ایفایش موفق نبود، با شدت بیشتری به جانم بزند.
صدای فریاد هایش و ضربه های بی انتهایش مرا هر لحظه به ویرانی نزدیک تر میکرد. صدای آشنایِ منفورش که به گوشم رسید، به راستی که در هم شکستم و با خود گفتم تمام شد پایان راه من نیز این گونه بود!
چیه فکر کردی اینبار هم میتونی فرار کنی؟ چند بار من رو سر تابوندی تو؟ یک ذره بچه چی با خودت تصور کردی که من میشم شاهزاده سوار به اسبت؟!