دعوتم کردی دوباره آمدم
بهر لطف آل طه آمدم
شکر گوید همه اندام من
چشم امیدم شدی آقای من
بس عنایت میکنی بهر خدا
من نمیخواهم شوم از تو جدا
به چه شیرین میشود وقتی عزیز
بوسه گیرم از لبت جامی بریز
بر در لطفت تمامم کرده ای
با کریمان آشنایم کرده ای
ضامنم کشتی و دادی تا ابد
آنچه هوش از سر برد حتی لحد
عرشیم گردم به طوف مرقدت
تا نهم جان از برای خواهرت
#سیدعرشی